بررسی سیر تحول در قلم نسخ در ایران؛ از عبدالله طباخ تا علاءالدین تبریزی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

پژوهشکده فرهنگ اسلام و ایران، دانشگاه شهید باهنر کرمان،‌ کرمان، ایران.

چکیده

شیوۀ یاقوتی قلم نسخ از طریق پیروان ایرانی یاقوت، متأثر از درک زیبایی‌شناختی ایرانیان ابتدا در تبریز (عبدالله صیرفی) و شیراز (یحیی صوفی) و سپس در اوایل قرن نهم ق. درهرات (شمس بایسنقری و...) مراحل تکامل را پیمود. در نیمۀ دوم قرن نهم ق. مراکز فعال قلم نسخ، هرات، شیراز، بغداد و تا حدی تبریز هستند. خوش‌نویسان مهمی مانند قطب مغیثی، زین‌العابدین شیرازی، شیخ محمود هروی، عبدالله هروی (طباخ) در مراکز تأثیرگذارند. البته مهم‌ترین مرکز هرات است و این خوش‌نویسان به نوعی متأثر از جریان شکل گرفته در هرات هستند. با سقوط سلسلۀ تیموری و انتقال مرکز به تبریز، با تعدد مراکز خوش‌نویسی روبه‌رو هستیم. هرات، شیراز و تبریز دیگر مانند دورۀ تیموری در ارتباط تنگاتنگ نیستند. تعدد مراکز با رویکردهای تقریباً مستقل، از عوامل شکل‌گیری شیوه‌های منطقه‌ای در قلم نسخ است. عامل مهم دیگر، قوت گرفتن خط نستعلیق از طریق ظهور نهضت تولید نسخه‌های خطی آثار ادبی فارسی است، که  مرکز توجه کاتبان را از قلم نسخ معطوف به قلم نستعلیق می‌کند. عدم توجه به قلم‌های محقق و ریحان نیز از نیمۀ دوم قرن دهم ق. در تحولات قلم نسخ مؤثر است. در اثر عوامل مزبور و افول جایگاه هرات به عنوان مرکز تأثیرگذار شیوۀ کلاسیک یاقوتی، قلم نسخ پس از عبدالله طباخ دیگر شیوۀ غالب نیست. در شیراز متأثر از سنت نسبتاً مستقل دوره‌های پیش شیوه‌های نو در آثار خوش‌نویسانی مانند روزبهان، فخار و... پدید می‌آید. مرکز مهم خوش‌نویسی در قرن دهم ق. تبریز است و مهم‌ترین خوش‌نویس قلم نسخ علاءالدین تبریزی. او ابتدا به شیوۀ یاقوتی می‌نویسد؛ اما در روند تحول به شیوۀ مستقل خود دست می‌یابد. این دوره پایانی است بر سنت کلاسیک یاقوتی در ایران. هرچند انحراف از شیوۀ یاقوتی پیش از او در خوش‌نویسان شیراز آغاز شده بود. شیوۀ نو در قدم اول در شاخصه‌هایی از جمله نسبت اندازۀ قلم با اندام حروف، ضعف و قوت و دور و همچنین تأثیرپذیری از قلم ثلث از شیوۀ یاقوتی فاصله می‌گیرد. البته این نظر ضمن تردید در اصالت برخی آثار منسوب به علاءالدین ارائه می شود. زیرا او هم نامی داشته که زمینۀ این تردید را فراهم می‌کند. به نظر می‌رسد مکتب ایرانی قلم نسخ، حدود یک سده بعد در اصفهان، از تلفیق شیوۀ او با سنت نسخ‌نویسان شیرازی زاده می‌شود.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Studying the Evolution of Naskh Script in Iran: From Abdolah Tabakh to Alaedin Tabrizi

نویسنده [English]

  • Alireza Hashemi Nejad

Iran, Kerman, Shahid Bahonar University, Research Institute of Islamic and Iranian Culture.

چکیده [English]

Yaqout style of Naskh script through the Iranian followers of Yaghout, influenced by the aesthetic understanding of the Iranians, first in Tabriz (Abdolah Seyrafi) and Shiraz (Yahya Sufi) and then in the early 15th century A.D. went through the stages of evolution In Herat ( Shams Baysonghori, etc.). In the second half of the 15th century A.D. the active centers of Naskh script are Herat, Shiraz, Baghdad and to some extent Tabriz. Important calligraphers like Ghotb Moghaysi, Zeynolabedin Shirazi, Sheykh Mahmoud Heravi, Abdolah Heravi (Tabakh) are in effective centers. Of course, Herat is the most important center and these calligraphers are somehow influenced by the current formed in Herat. We are facing a number of calligraphy centers by the fall of the Timurid dynasty and the transfer of the center to Tabriz. Herat, Shiraz and Tabriz are no longer as closely linked as they were during the Timurid period. The multiplicity of centers with almost independent approaches is one of the factors in the formation of regional methods in Naskh script. Another important factor is the strengthening of the Nasta'liq script through the appearance of the movement for the manuscripts productions of Persian literary works, which draws the attention of transcribers from Naskh to Nasta’liq script. Lack of attention to Mohaghagh and Reyhan scripts is also effective in Naskh evolution in the second half of the 16th century. Due to these factors and the decline of Herat as an influential center of the classical Yaghout style, the Naskh script is no longer the dominant style after Abdolah Tabakh. In Shiraz which there was an independent tradition from ex-eras, new styles are appearing in calligraphers’ artworks such as Rouzbehan, Fakhar etc. Tabriz is an important center of calligraphy in the 16th century A.D. and Alaedin Tabrizi is the most important Naskh calligrapher. First, he is transcribing in Yaghout style but later, he is approaching his independent style. This period is an end to the classical Yaghout style in Iran. However, the deviation from Yaghout style had started before him in Shiraz calligraphers. The new method, in the first step, distances itself from Yaghout style in characteristics such as pen’s size ratio to letters’ bodies, strengths and weaknesses, and also the effectiveness of Tholoth script. Of course, this opinion is presented while doubting the authenticity of some works attributed to Alaedin because he also had a name that provides the basis for this doubt. It seems that Iranian Naskh was born by combining his style with the tradition of Shiraz Naskh transcribers about a century later in Isfahan.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Script
  • Naskh transcribing in Iran
  • Naskh evolution in the 16th century A.D
  • Abdolah Tabakh
  • Alaedin Tabrizi
آل داود، سید علی (1368)، «تیموریان»، دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، صص512-514.
اصفهانی، میرزاحبیب (1369)، تذکرۀ خط و خطّاطان، ترجمۀ رحیم چاوش اکبری، تهران: کتابخانه­ مستوفی.
بیانی، منیژه و استانلی، تیم (1382)، کمال آراستگی (از مجموعۀ خلیلی)، ترجمۀ پیام بهتاش، تهران: کارنگ.
بیانی، مهدی (1363)، احوال و آثار خوش‌نویسان، تهران: علمی.
جیمز، دیوید (1380)، کارهای استادانه (قرآن‌نویسی تا سده هشتم ه‍. ق.)، مجموعه هنر اسلامی، ج2، گردآوری دکتر ناصر خلیلی، ترجمۀ پیام بهتاش، تهران: کارنگ.
حیدرمیرزا دو غلات، محمد (1383)، تاریخ رشیدی، تصحیح دکتر عباسقلی غفاری‌فرد، تهران: میراث مکتوب.
ریشار، فرانسیس (1383)، جلوه­های هنر پارسی، ترجمۀ ع. روح‌بخشیان، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
سام میرزا صفوی (1384)، تذکرۀ تحفۀ سامی، تصحیح دکتر رکن‌الدین همایون‌فرخ، تهران، صص31-41.
سمسار، محمدحسن (1381)، «بایسنغر میرزا»، دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ج11،صص325-327.
سوچک، پریسلا ( 1386)، «خوش‌نویسی در اوایل دورۀ صفویه»، ترجمۀ ولی‌الله کاووسی، گلستان هنر، ش 10، صص24-39.
صفوت، ف. نبیل (1379)، هنر قلم؛ تحوّل و تنوّع در خوش‌نویسی اسلامی، ترجمۀ پیام بهتاش، تهران: کارنگ.
طباخ، عبدالله (1394)، قرآن، مشهد: آستان قدس رضوی.
عالی افندی، مصطفی (1369)، مناقب هنروران، ترجمۀ دکتر توفیق ﻫ. سبحانی، تهران: سروش.
فضائلی، حبیب الله (1362)، اطلس خط (تحقیق در خطوط اسلامی)، اصفهان: مشعل.
گواشانی، دوست محمد (1372)، «دیباچه»، کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی، نجیب مایل هروی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، صص259-257 .
مایل هروی، نجیب (1372)، کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی.
منشی قمی، احمدبن‌حسین (1366)، گلستان هنر، تصحیح احمد سهیلی خوانساری، تهران: کتابخانۀ منوچهری.
منشی قمی، احمدبن‌حسین (1400)، گلستان هنر، تصحیح سیدکمال حاج‌سیدجوادی، تهران: فرهنگستان هنر.
الوصفی، شمس‌الدین محمد (1358)، بوستان خط (مقدمه مرقع)، تهران: کتابخانۀ مستوفی.
هاشمی‌‌نژاد، علیرضا (1393)، سبک‌شناسی خوش‌نویسی قاجار، تهران: فرهنگستان هنر و دانشگاه شهید باهنر کرمان.
Blair , Sheila S,(2007), Islamic Calligraphy , Edinbuorgh University Press,         
farhad, massumeh & rettig, simon,(2016), The Art of the Quran, Freer Gallery of art the Arthur M.Sackler Gallery , Washington.
James, David,( 1988) , Qurans of the Mamluks , Thames and Hadson, New York.
Safwat, Nabil F,( 1996), The Art of the pen, calliqraphy of the 14 th to 20 th conturies, the Nasser D.Khalili collection of Islamic Art, volume V. London, Nour foundation and oxford unirersity press,.
Simpson, Marianna Shreve, (1997),Sultan Ibrahim Mirzas, Haft Awrang, Italy, Yale University Press.
Soudavar,Abolala ,(1992), Art of the Persian Courts , Rizzoli New York, Hong Kong